۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

نامه ي يك رئيس جمهور

*نامه رئیس جمهور یک کشور استکباری به معلم پسرش

به پسرم درس بدهيد .
او بايد بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نيستند، اما به پسرم بياموزيد که به ازاي هر شياد، انسان صديقي هم وجود دارد.
به او بگوييد، به ازاي هر سياستمدار خودخواه، رهبر جوانمردي هم يافت مي شود.
به او بياموزيد که در ازاي هر دشمن، دوستي هم هست.
مي دانم که وقت مي گيرد اما به او بيامورزيد که اگر با کار و زحمت خويش يک دلار کاسبي کند بهتر از آن است که جايي روي زمين 5 دلار بيابد.
به او بياموزيد که از باختن پند بگيرد. از پيروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر داريد. به او نقش و تاثير مهم خنديدن را يادآور شويد.
اگر مي توانيد به او نقش موثر کتاب در زندگي را آموزش دهيد.
به او بگوييد تعمق کند. به پرندگان در حال پرواز در آسمان دقيق شود. به گلهاي درون باغچه و زنبورها که در هوا پرواز مي کنند دقيق شود.
به پسرم بياموزيد که در مدرسه بهتر اين است که مردود شود اما با تقلب به قبولي نرسد.
به پسرم ياد بدهيد با ملايم ها، ملايم و با گردنکشها، گردنکش باشد.
به او بگوييد به عقايدش ايمان داشته باشد حتي اگر همه بر خلاف او حرف بزنند.
به پسرم ياد بدهيد که همه حرفها را بشنود و سخني را که به نظرش درست مي رسد انتخاب کند. ارزشهاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد.
اگر مي توانيد به پسرم ياد بدهيد که در اوج اندوه تبسم کند.
به او بياموزيد که از اشک ريختن خجالت نکشد. به او بياموزيد که مي تواند براي فکر و شعورش مبلغي تعيين کند، اما قيمت گذاري براي دل بي معناست.
به او بگوييد که تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق مي داند پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد.
در کار تدريس به پسرم ملايمت به خرج دهيد اما از او يک نازپرورده نسازيد.
بگذاريد که او شجاع باشد.
به او بياموزيد که به مردم اعتقاد داشته باشد.
توقع زيادي است اما ببينيد که چه مي توانيد بکنيد، پسرم کودک کم سن و سال خوبي است.

* روایت شده این رئیس جمهور نامش آبراهام لینکلن و كشور استكباري آمريكاي جهانخوار است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر