۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

بن كتاب و .....

نمایشگاه کتاب و بن کتاب

از ۱۶ اردیبهشت نمایشگاه کتاب تهران آغاز به کار می کند و به این مناسبت بزرگ فرهنگی و طبق سنت مرسوم و عادت مالوف مسئولین محترم ، هر سال که نمایشگاه کتاب تهران برگزار می شود در مصاحبه های متعدد به اعداد و ارقامی نجومی از مبالغ میلیاردی تخصیص داده شده به جماعت کتاب خوان اشاره می کنند که به شکل بن کتاب در اختیار این جماعت برخوردار!! و صد البته ساده دل اعطا شده است.

آنچه که جای شک دارد مبالغ اعلامی نیست! بلکه اقشاری است که از این موهبت نصیبی می برند. قاعدتا انتظار هست همه ی علاقه مندان کتاب بتوانند بر سر این خوان نشسته و لقمه ایی هرچند کوچک برای سیر کردن شکم روح به دست آورند ، اما افسوس و صد افسوس که این سفره هم مال از ما بهتران شده است!

مثلا اداره ارشاد به مناسبتهای مختلف بن های کتاب را به کارمندانش هدیه می دهد - بعضی نهادها! و مجامع متصل به بعضی جاها! هم در سال چند نوبتی به شکل ویژه بن یادشده را به زیر مجموعه هایشان می دهند و اما آنکه سرش بی کلاه مانده جماعت فرهنگی (معلم - دانش آموز و حتی بخش بزرگی از دانشجویان) که مصرف کننده اصلی این غذای روح هستند. البته در زمانی که نمایشگاه کتاب در مصلی!!! و نماز جمعه در دانشگاه!!! برگزار می شود ، بن کتاب هم باید به غیر کتابخوان داده شود که نگرفته دنبال نقد کردن آن باشند نه کتاب خریدن.!!!!!!!!

شاید توقع من بیجاست و یا من زیاده طلب شده ام!!! و در اصل این مبالغ کلان باید در همین راه کنونی صرف شود!!! در هر صورت شعر طنز ذیل که از آقای محمدرضا ترکی در باره بن کتاب هست زبان حال خیلی ها می باشد. بخوانید و ببینید آیا شما هم...؟؟!!!

بن کتاب کجا و من خراب کجا
کوپن فروش خیابان انقلاب کجا!؟

به ما یکی نرسید و به او هزار رسید
« ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا »

تویی که پول نداری، بدون مایه و بن
کجا روی به نمایشگه کتاب کجا

ببین به قیمت سنگین پشت جلد کتاب!
کجا همی روی ای ول! بدین شتاب کجا

برای یک بن ناقابل ای جناب رئیس
کجا رویم به زاری از این جناب کجا

خوش آن زمان که بنی هم به بنده می دادی
« خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا»

مگر به خواب ببینم کتاب را...اما
ز ترس صاحب خانه قرار و خواب کجا!

ز شعر حافظ شیراز بن گرفت این شعر
وگرنه بنده کجا، شعرهای ناب کجا!؟

پست تاريخ گذشته؟!؟!!!!!!!

حس گوسفندی!!؟؟!!

شير يارانه ايي 40درصد گران شد!!!

پس از افزايش بي‌سروصدا و ناگهاني قيمت شير يارانه‌اي، گزارش‌ها از خيز ساير اقلام لبني براي افزايش قيمت حكايت دارد....

رئيس سازمان بازرگاني استان تهران نيز اعلام كرده است: با اين تصميم، ميزان دسترسي مردم به شير يارانه‌اي راحت‌تر خواهد بود... +++

*** چقدر بده که آدم احساس کنه دارن تحمیقش می کنند. به عبارتی در مصاحبه رئيس سازمان بازرگاني استان تهران که با روزنامه همشهری امروز (۵/۲/۸۹) انجام شده این پیام نهفته است که : مردم شما ..... هستید.!!!!!!!


در ادامه خدمت دوستان عرض کنم که متاسفانه به دلایلی که خودتان بهتر می دانید!!! فعلا امکان آپلود کردن عکس در وبلاگم را ندارم. و به همان علت فعلا (تا کی ؟ معلوم نیست) بیتوته را نیز نمی شود بروز کرد. اگر توانستم سایت مناسبی برای آپلود کردن عکس پیدا کنم مجددا در خدمتتان خواهم بود.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

كم سوادي!؟!!! يا فوق مدرنيسم؟؟؟؟

كم سوادي ما!؟!!! يا فوق مدرنيسم آنها؟؟؟؟

ديروز در مهرگان يك كتاب شعر با نام "آواز عاشقي" را برداشتم و مي خواندم و هرچه جلوتر رفتم گيج‌تر مي‌شدم كه اين واقعا شعر هست؟

از قضا ناشر هم يك انتشارات وابسته به دولت هست و در ابتداي كتاب هم قيد شده بود –اين كتاب با حمايت معاونت امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي چاپ شده است-!!!

يكي از اشعار اين كتاب با نام "خرس خاكستري" را در ذيل (بدون هيچ تغييري و عين آنچه در صفحه 222 اين كتاب آمده بود) مي خوانيم:

يك خرس خاكستري افتاد روم
خيلي بي احساس بود اون خرس خاكستري
كف پاش صورتي بود ديگه بابا ما اين جوري نديديم
پوزش عين قوطي واكس بود برق مي‌زد سياه سياه
اين جوري ديگه ما كجا ديده‌ايم
بعدا دستاش از بي احساسي عين پلاستيك بازيافتي بود
امون از اين صنعتاي جديد
آخه بابا ميگم طبيعت اصل هستي بوده
خرس تو طبيعت اينجوري نبوده كه
خوب مي خوان دقت كنن هر محصولي را كه ديدن
بعدا تكرار كه مي‌كنن بفهمن
عروسك سازي حساب و كتاب داره آخه
ولو توي اين عصر عجيب.

من كه هيچ از اين شعر نفهميدم (البته اگر شعر باشد) و حكما اين از كمي سواد من است لذا از دوستان محترم خواهش مي كنم اگر از اين شعر چيزي برداشت نموديد اين حقير كم‌سواد را هم راهنمايي فرماييد.
(در غير اين صورت دعا كنيم : خدايا يا به ما سواد فهم اين گونه اشعار را بده يا شعرايي از اين دست را سوادي بده كه بتوانند شعر قابل فهم براي امثال من كم‌سواد بسرايند و يا مسئولين را هدايت كن كه يارانه‌هاي ناچيز و صدالبته ويژه را براي كتابهاي با ارزش‌تر ، كه دوستدارانشان بواسطه عدم بضاعت مالي در حسرتشان مي‌سوزند ، اختصاص دهند. آمين يا رب‌العالمين)

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

ما مسلمانيم؟؟؟؟؟؟؟

کی مسلمان است؟ ما یا آنها؟؟!!!

مدیر گروه بیولوژی دریایی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران از وقوع تخلفی زیست محیطی مبنی بر تبدیل جسد دلفینهای مرده ایرانی به "تن" توسط سود جویان در سردخانه برخی از بنادر ایران خبر داد.

محمدرضا فاطمی در گفتگو با خبرنگار مهر با تاکید بر وجود تلفات احتمالی فردی و یا گله ای دلفینها در آبهای ایران گفت: در سالهای گذشته این اتفاق افتاد و اداره شیلات ایران ناظرهایی برای کنترل سردخانه ها و بنادر گذاشت ولی عده ای از صیادهای صنعتی که بیشترین دلفینها را در آبهای ایران تلف می کنند، گاهی جسد دلیفنهای مرده را به سردخانه های بنادر می دهند و حتی از گوشت فاسد آنها تن تولید می شود!

این استاد دانشگاه اضافه کرد: در بنادر چابهار، بوشهر و بندرعباس گزارشهایی ارائه شده و مستنداتی مبنی بر وجود این تخلفات نیز در دست است که البته هیچ برخوردی تا الان با متخلفان صورت نگرفته است.

وی تاکید کرد: من به چشم خودم شاهد انتقال جسد دلیفنهای مرده به سردخانه ای بوده ام و البته مدارکی نیز در مورد این فاجعه محیط زیستی وجود دارد.

این متخصص محیط زیست دریایی تاکید کرد: در برخی موارد جسد دلفینهای تلف شده را آرام آرام به دریا می ریزند و گاهی هم در سردخانه کشتیها نگهداری و به دور از چشم ناظران به سردخانه ها برای تولید تن فروخته می شوند. +++

دوستي دارم كه براي گذراندن دوره ي دكترا به انگلستان رفته بود و چند سالي آنجا اقامت داشت. خاطره‌ايي از مدت اقامتش برايم گفته بود كه با خواندن خبر فوق در ذهنم آمد كه در ذيل برايتان نقل مي‌كنم.
آن دوست تعريف مي‌كرد : " در شهري كه ساكن بودند يك فروشگاه وجود داشت كه اكثر ايرانيان و مسلمانان گوشت ذبح شرعي را از آنجا تهيه مي‌كردند. وي مي‌گفت يك بار كه براي تهيه گوشت رفته بوديم در ويترين يكي از يخچالها دل و جگر هم ديديم و از آنجايي كه هوس كباب جگر هم كرديم به فروشنده گفتم كه علاوه بر گوشت به ما از آن دل و جگر هم بدهد. با تعجب ديدم كه فروشنده با مكث گفت : جهت اطلاع بايد بگويم اين بخش ذبح شرعي نيست ، آيا باز هم تمايل به خريد داريد؟
من شگفت زده شدم كه يك غيرمسلمان چقدر به كارش تعهد دارد كه خود را ملزم دانسته به من بگويد اين كشتار شرعي كه مطابق دين مسلمانان است نيست. در حالي كه مي‌توانست بفروشد و منافعش را ببرد. "
حال ما در كشورمان و در جامعه مسلمانان بعضا مشاهده مي كنيم كساني كه متاسفانه خود را مسلمان نيز مي‌دانند از فروش گوشت حيوان مرده –اعم از گسفند و مرغ و گاو و ... و حتي نهنگ و دلفین!!! ( مريض و غيره جاي خود) نيز به هم دينان و مردم كشورش ابايي ندارد.
براستي ما كجاييم و آنها كجايند؟؟؟ آيا باز هم بايد ادعا كنيم ما بهترين مردمان روي زمين هستيم؟؟؟

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

تابوت رنگی!!!

تابوت رنگی!!!

مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) با اعلام این كه قیمت قبر در سال آینده هیچ تغییری نخواهد كرد، گفت: قیمت قبور و خدمات دفن وكفن سال آینده تغییری نخواهد كرد و افزایش نمی‌یابد.

اسد فاضل در گفت‌وگو با خبرنگار «شهری» ایسنا، با تاكید بر این كه قیمت خدمات و قبور در سال آینده تغییر نخواهد داشت، گفت: استفاده از تابوت‌های رنگی در بهشت زهرا(س) اجرایی شده است و می‌تواند تغییری در شرایط این محیط ایجاد كند.

وی با اعلام این كه زمینه ایجاد قبر‌های سه طبقه فراهم شده است، اظهار كرد: این قبر‌ها در سال آینده در بخش‌های تعیین شده بدون هیچ هزینه اضافی ایجاد خواهد شد. +++


کاش مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) که مژده عدم افزایش قیمت قبر!!! را در پایان سال گذشته دادند می فرمودند که تابوتهای رنگی چگونه می تواند تغییر در شرایط ایجاد کند؟؟؟ (نکند این تغییر در راستای همان تغییرات رنگی و انقلاب رنگی و ...!!! معروف می باشد؟)

شما حدستان چیست؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

بیمه طلای یا نقره ایی یا برنجی یا حلبی؟!!!!!!!!!!

بهداشت و درمان به سرعت برق

می رفت که نمایندگان و وزیر بهداشت رسیدند...

(با پوزش از روح مرحوم ایرج میرزا)

وزیر آموزش و پرورش از اجرایی شدن طرح بیمه طلایی فرهنگیان از اول اردیبهشت ماه خبر داد و گفت: امروز موافقتنامه این قرارداد سنگین امضا خواهد شد و یکی از مهمترین طرح ها و بیمه های مهمی است که اجرایی می شود. در این طرح ۱۰ بیماری صعب العلاج، از جمله سرطان ها، پروتز، عینک و خدمات دندانپزشکی به ازای هر نفر تا ۲۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است ...
روز گذشته وزیران بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ،آموزش و پرورش و رفاه و تامین اجتماعی در جلسه کمیسیون بهداشت و درمان حاضر شدند و طرح بیمه طلایی و مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
رضایی تصریح کرد: نمایندگان مخالف با این طرح معتقدند که بیمه طلایی، با عدالت در سلامت منافات داشته و خلاف قانون است.
به گفته نماینده جهرم ، این تعداد بر این باورند که دولت تنها در زمینه بیمه پایه تعهد دارد و هیچ تعهد مالی نسبت به بیمه های تکمیلی کارکنان نداشته و نخواهد داشت.
مخبر کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی با اشاره به نامحدود بودن و بدون سقف بودن بیمه طلایی خاطر نشان کرد: در این بیمه هزینه کامل اعضا پیوند، تمام درمانها پاراکلینیکی ، هزینه های ناباروری ،انواع پروتز ها و سایر خدمات بهداشت و درمان پرداخت می شود و این موجب هرج و مرج در عدالت اجتماعی می شود.
رضایی گفت: اکنون 900 هزار معلم در سطح کشور فعال هستند که با اعضای خانواده آنها حدود دو میلیون نفرباید تحت پوشش این بیمه قرار گیرند که با توجه به بی سقف بودن این بیمه ، اعتبار قابل توجهی از بودجه این وزارت خانه را به خود اختصاص خواهد داد.
این نماینده ادامه داد : نمایندگان مخالف همچنین بر این باورند که با توجه به بی سقفی این بیمه ، معلمان و خانواده هایشان بدون توجه به هزینه ها به بیمارستانهای خصوصی مراجعه خواهند کرد و این موجب تضعیف بیمارستانهای دولتی خواهد شد.
به گفته این نمایندگان ، مراجعه بیشتر به بیمارستانها و مراکز بهداشت خصوصی موجب افزایش عرضه و به دنبال آن گران تر کردن هزینه های درمان از سوی این مراکز خصوصی می شود.
نماینده مردم جهرم خاطر نشان کرد: همچنین نمایندگان موافق معتقدند که معلمان از اقشار کم درآمد جامعه هستند و حقوق این قشر مزایای خاص راشامل نمی شود و از سویی نیز این افراد با آینده سازان کشور در ارتباط هستند که تامین بهداشت ودرمان آنان ضروری به نظر می رسد.
به گفته رضایی موافقان طرح بیمه طلایی نیزاعتراض به موضوع عدالت در سلامت از سوی مخالفان را رد کردندو گفتند: پیش تر برخی از وزارتخانه ها و دستگاههای دولتی اقدام به اجرای بیمه تکمیلی خوبی برای کارکنان خود کرده اند که هیچ اعتراضی به آنان نشده است.
وزیر بهداشت دراین جلسه موضوع دیگری را مطرح کرد مبنی براینکه وزارت آموزش و پرورش به جای امضای قرار داد با بیمه ایران ، قرار دادی با وزارت بهداشت و درمان امضا کند تا بیمارستانهای دولتی خدمات ویژه و مناسبی را به معلمان ارایه کنند و همین مساله موجب گردش مالی خوب برای وزارت بهداشت و رونق بیمارستانهای دولتی شود.
رضایی تصریح کرد: با توجه به اختلاف اعضای کمیسیون بهداشت و درمان موضوع به شورای عالی بیمه ارجاع شد و قرار است تعدادی از نمایندگان هم به عنوان ناظر در جلسه این شورا حضور داشته باشند.
وی گفت : تصمیم نهایی شورای عالی بیمه برای اطلاع به کمیسیون بهداشت و درمان ابلاغ خواهد شد.


*** يعني اينكه بايد معلمان را بيمه طلايي نكرد تا همچنان بيمارستانهاي دولتي سرپا باشند و رونقشان را از دست ندهند (یکی به این خانم وزیر بگوید نحوه خدمات دهی ضعیف و خارج از حداقل استانداردهای درمانی باعث از رونق افتادن بیمارستانهای دولتی شده است نه وجود بیمارستانهای خصوصی)....
*** يعني اينكه كارمندان ديگر اگر بيمه هاي خاص دارند (بيمه بانكها – مخابرات – وزارت نيرو –نيروهاي نظامي -...) عيبي ندارد و عدالت اجتماعي برقرار است و فقط معلمان هستند كه با بيمه شدنشان عالت اجتماعي!!! دچار هرج و مرج مي شود. (و الان اصلا عدالت اجتماعي دچار هرج و مرج نيست ووو)
*** يعني اينكه واگذاري امور به بخش خصوصي به عبارتي كشك (نمونه اش همین بخش درمان که بخش عظیمی باید به اجبار وابسته به بیمارستانهای دولتی بمانند)....
*** يعني اينكه بين همه وزارتخانه ها فقط آموزش و پرورش است كه بايد برود با وزارت بهداشت قرارداد ببندد (اين را مي گويند گروكشي –مخالفت مي كنم مگر اينكه با ما قرارداد ببندي!!!)
*** يعني اينكه بيمارستانهاي خصوصي براي همه خوب است مگر برای معلمان...
*** يعني اينكه آقاي وزير آموزش و پرورش شما بايد اول از خانم وحيد دستجردي اجازه مي گرفتي بعد هم از تعدادي از مثلا نمايندگان ملت و ... و .... و... بعدش مي رفتي براي بيمه كارمندان تحت امرت اقدام مي كردي.
*** خلاصه يعني اينكه من به عنوان يك معلم احساس حقارت مي كنم كه براي آنچه حق مسلم هر انساني هست (تامين اطمينان خاطر براي موارد بيماري و درمان) همه دخالت مي كنند اما هيچ كس دل نمي‌سوزاند....

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

هرچی که دلتون بخواهد؟!؟!؟!!!

هرچي كه دلتون بخواهد!!؟؟
تابلوي اعلانات دانشگاه آزاد اسلامي دامغان!!!؟؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

رواشدن حاجت

سقاخانه دیجیتال؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

پیشرفت علم و تکنولوژی و ...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! برآورده شدن حاجات از طریق دنیای دیجیتال!!!

(آیا اینترنتیش هم وجود داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که فهمیدم از دنیا عقبم، شما خبری در این باب دارید؟)

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

اگر کریستف کلمب پیش از کشف قاره ی آمریکا زن داشت!!!!!!!!!

یک خواهرزاده بسیار خوبی دارم (مثل بقیه خواهرزاده هام!!!) که جایش در بین ما بسیار خالی است و در آن طرف قاره کهن دارد زندگی می کند. (هرجا هست خدا نگه دارش که واقعا صد قافله دل همره اوست) برایم در یکی از ایمیل هایش مطلبی طنز فرستاده بود که ..... اصلا چرا من چیزی بگویم که متهم شوم!!! خودتان در ذیل می خوانید:

اگر کریستف کلمب پیش از کشف قاره ی آمریکا زن داشت ، چه می گفت و چه می شنید!؟!

اگر کریستوفر کلمبوس ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند ٬چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به همسرش٬ در مورد سوالات زير می گذراند:
- کجا داری میری؟
- با کی داری می ری؟
- واسه چی می ری؟
- چطوری می ری؟
- کشف؟
-برای کشف چی می ری؟
- چرا فقط تو می ری؟
.
.
- تا تو برگردی من چیکار کنم؟!
- می تونم منم باهات بیام؟!
-راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟
- بده لیستو ببینم!
- حالا کِی برمی گردی؟
- واسم چی میاری؟
.
.
- تو عمداً این برنامه رو بدون من ریختی٬ اینطور نیست؟!
- جواب منو بده؟
- منظورت از این نقشه چیه؟
- نکنه می خوای با کسی در بری؟
- چطور ازت خبر داشته باشم؟
- چه می دونم تا اونجا چه غلطی می کنی؟
- راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین؟!
.
.
- من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چیه؟
- مگه غیر از تو آدم پیدا نمی شه؟
- تو همیشه اینجوری رفتار می کنی!
- خودتو واسه خود شیرینی می ندازی جلو؟!
- من هنوز نمی فهمم٬ مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده!
-چرا قلب شکسته ی منو کشف نمی کنی؟
.
.
- اصلا من می خوام باهات بیام!
- فقط باید یه ماه صبر کنی تا مامانم اینا از مسافرت بیان!
- واسه چی؟؟ خوب دوست دارم اونا هم باهامون بیان!
- آخه مامانم اینا تا حالا جایی رو کشف نکردن!
- خفه خون بگیر!!!! تو به عنوان داماد وظیفته!
.
.
- راستی گفتی تو کشتی زن هم دارین؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

عقود۱۲ یا ۲۱درصدی؟؟؟


خبرگزاري فارس: رئيس كل بانك مركزي از تعيين سود 12 درصدي براي عقود مبادله‌اي در سال جاري براي چهارمين سال متوالي خبر داد.
محمود بهمني در گفت و گو با خبرنگار اقتصادي باشگاه خبري فارس "توانا "، اظهار داشت: در آخرين جلسه شوراي پول و اعتبار در سال 88 حداقل نرخ سود عقود مبادله‌اي براي سال جاري 12 درصد تعيين شد.
وي با تاكيد بر نهايي شدن نرخ سود 12 درصدي براي عقود مبادله‌اي در سال 89 افزود: حداقل نرخ سود براي عقود مشاركتي بر اساس نسبت سهم سود در قراردادهاي عقود اسلامي در شوراي پول و اعتبار به تصويب رسيد
به گزارش فارس، مسئولان بانك مركزي براي چهارمين سال متوالي است كه نرخ سود 12 درصدي را براي عقود مبادله‌اي به تصويب رسانده‌اند.
نرخ سود بانكي در سال 85 با 2 درصد كاهش از 16 به 14 درصد رسيد و در سال 86 نيز اين نرخ با 2 درصد كاهش به 12 درصد تقليل يافت.
همچنين نرخ سود بانكي براي عقود مبادله‌اي از ابتداي سال 86 تا كنون 12 درصد بوده است .
با توجه به كاهش نرخ تورم در سال 88 به حدود 11 درصد اين براي اولين بار است كه طي 5 سال گذشته نرخ سود بانكي بالاتر از نرخ تورم تعيين مي شود.
+

تصویر فوق یکی از همین "عقود"ی هست که آقای بهمنی فرموده اند که نرخ سود آن ۲۰درصد است و چند ماهی هم هست که به ۲۱درصد ارتقاء یافته است. کاش این آقای بهمنی می فرمودند از کدام بانک و چگونه می توان وام با بهره ۱۲درصد گرفت؟؟؟ شما می دانید چگونه...؟؟!!

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

درد دلي از يك كامنت

پنجشنبه 12 فروردین1389 ساعت: 8:9

توسط:.....

سلام معلم دامغانی عزیز
حدود 1.5 ماه قبل برای خرید رفته بودم اتفاقی معلم ابتدایی 28 سال قبلم را دیدم در حالی که سکته کرده دست چپ و قسمتی از بدنش بی حس بود خیلی ناراحت شدم ولی نتوانستم پیش بروم چون میدانستم نمیتوانم جلو احساساتم را بگیرم (ارادت فوق العاده ای به معلمان دارم خصوصا اگر معلم خودم باشد) تا شب اعصابم خورد بود جالب است بدانید همیشه از دامغان صحبت میکرد چون اوایل خدمتش را در دامغان گذرانده بود (دهه 50 ) آخر شب وقتی مطلبی را در گوگل جستجو میکردم با وبلاگتان آشنا شدم (شعری آشنا توجهم را جلب کرد)چه تصادفی یک معلم و دامغانی..... مطالب جالبی مینویسید ناگواریهای جامعه است هرچند از بس گفته ایم و شنیده ایم و خوانده ایم دیگر خسته خسته خسته شده ایم ولی اگر نگوییم و نخوانیم دچار بی دردی و بی خیالی و پوچی میشویم ..... جناب استاد تمام مطالب قبلیتان را خوانده ام ، شما بنویسید ما از خواندنش خسته نمی شویم ....
به امید دیدار


------------------------------------------------------------------------------

مطلب فوق را یکی از بازدید کنندگان محترم وبلاگم به شکل خصوصی برایم کامنت گذاشته بود.

ایشان از دیدن معلمش به آن شکل ناراحت شده و اعصابش خرد شده بود ،، که کاملا حق داشته است اما اگر مثل من و خیلی های دیگر نه یکی بلکه تعدادی از معلمان سالهای قبلش را می دید که از زیر دست آنها دهها مهندس و پزشک و ... به جامعه تحویل داده شده اند ولی اکنون بعد از بازنشستگی بواسطه ی جبر روزگار و بدی ایام به دلیل سختی تامین معیشت به اجبار به مشاغل سخیفی همچون پادویی مغازه و داروخانه و بهترین شکلش رانندگی آژانس (هرچند همه ی این مشاغل شریف هستند اما باید قبول کنیم در شان کسی که بیش از ۳۰ سال به این جامعه خدمت کرده و صدها و هزاران دانش آموز را تعلیم داده است، نمی باشد) می کنند ، چه حالی بهش دست می داد؟؟؟؟

نه جانم ، حکایت معلم و غیر معلم نیست ، حکایت آن است که می خواهیم تولید علم کنیم اما به معلم و علم آموز و علم آموزنده بها نمی دهیم.

می خواهیم پیشرفت کنیم اما به شرافت افراد بها نمی دهیم.

می خواهیم خیلی کارها کنیم اما ....

بگذریم که این رشته پایانی ندارد.