از ۱۶ اردیبهشت نمایشگاه کتاب تهران آغاز به کار می کند و به این مناسبت بزرگ فرهنگی و طبق سنت مرسوم و عادت مالوف مسئولین محترم ، هر سال که نمایشگاه کتاب تهران برگزار می شود در مصاحبه های متعدد به اعداد و ارقامی نجومی از مبالغ میلیاردی تخصیص داده شده به جماعت کتاب خوان اشاره می کنند که به شکل بن کتاب در اختیار این جماعت برخوردار!! و صد البته ساده دل اعطا شده است.
آنچه که جای شک دارد مبالغ اعلامی نیست! بلکه اقشاری است که از این موهبت نصیبی می برند. قاعدتا انتظار هست همه ی علاقه مندان کتاب بتوانند بر سر این خوان نشسته و لقمه ایی هرچند کوچک برای سیر کردن شکم روح به دست آورند ، اما افسوس و صد افسوس که این سفره هم مال از ما بهتران شده است!
مثلا اداره ارشاد به مناسبتهای مختلف بن های کتاب را به کارمندانش هدیه می دهد - بعضی نهادها! و مجامع متصل به بعضی جاها! هم در سال چند نوبتی به شکل ویژه بن یادشده را به زیر مجموعه هایشان می دهند و اما آنکه سرش بی کلاه مانده جماعت فرهنگی (معلم - دانش آموز و حتی بخش بزرگی از دانشجویان) که مصرف کننده اصلی این غذای روح هستند. البته در زمانی که نمایشگاه کتاب در مصلی!!! و نماز جمعه در دانشگاه!!! برگزار می شود ، بن کتاب هم باید به غیر کتابخوان داده شود که نگرفته دنبال نقد کردن آن باشند نه کتاب خریدن.!!!!!!!!
شاید توقع من بیجاست و یا من زیاده طلب شده ام!!! و در اصل این مبالغ کلان باید در همین راه کنونی صرف شود!!! در هر صورت شعر طنز ذیل که از آقای محمدرضا ترکی در باره بن کتاب هست زبان حال خیلی ها می باشد. بخوانید و ببینید آیا شما هم...؟؟!!!
بن کتاب کجا و من خراب کجا
کوپن فروش خیابان انقلاب کجا!؟
به ما یکی نرسید و به او هزار رسید
« ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا »
تویی که پول نداری، بدون مایه و بن
کجا روی به نمایشگه کتاب کجا
ببین به قیمت سنگین پشت جلد کتاب!
کجا همی روی ای ول! بدین شتاب کجا
برای یک بن ناقابل ای جناب رئیس
کجا رویم به زاری از این جناب کجا
خوش آن زمان که بنی هم به بنده می دادی
« خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا»
مگر به خواب ببینم کتاب را...اما
ز ترس صاحب خانه قرار و خواب کجا!
ز شعر حافظ شیراز بن گرفت این شعر
وگرنه بنده کجا، شعرهای ناب کجا!؟