۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

توهم سكسشواليته ايي!!!!

زیست جهان جنسی و مقوله‌ي حجاب


بی‌حجابی، یا بد حجابی، در جامعه‌ای مانند ایران، علل متعددی دارد که این علل در مجموع، عالمی را برای ایرانیان بطور عام ساخته است که من از آن به «زیست جهان جنسی» و یا «عالم سکسشوال» یاد می‌کنم.
آشپزخانه‌ي «اُپن» نماد روسپیگری معماری مدرن است. ......... دیگر عفت در معماری وجود ندارد. چنین معماری در ذات خود سکسشوآل است.
اتوبان‌ها و بزرگراه‌هایی که می‌توان با سرعت در میان انبوه اتومبیل‌ها «لایی» کشید. «لایی» کشیدن در ترافیک خیابان‌ها و لذت حاصل از آن، یک کنش سکسشوآل است. چنین کنشی، شب‌ها در اتوبان‌ها لذت بیشتری تولید می‌کند.
ماهیت ورزش‌های قهرمانی امروزه کاملاً سکسشوآل است. ورزش قهرمانی اساساً دیگر ورزش نیست چراکه دیگر نه برای سلامت بلکه برای تولید لذت است، لذتی سکسشوآل.
شاید مفهوم سکس در ورزشی مانند بدنسازی، بسیار آشکار باشد، هنگامی که شخص بدنساز در برابر آیینه می‌ایستد و اندام خود را نظاره می‌کند. آیینه ابزاری لازم برای این «خود ارضایی» بدنساز است. اما نه تنها بدنسازی بلکه همه‌ي ورزش‌هایی که امروزه به ورزش قهرمانی بدل شده است، چنین ماهتی دارند. فوتبال را در نظر آورید. شاید ماهیت سکسشوآل فوتبال بسی شدیدتر از دیگر ورزش‎های قهرمانی باشد. عناصر جنسی موجود در این ورزش، به شکل فزاینده‌ای سکسشوآل است. داخل کردن یک توپ درون یک سوراخ (دروازه) و لذت حاصل از این فعل. لایی زدن بازیکن مقابل به مثابه یک حریف جنسی و لذت حاصل از آن برای شخص فاعل(لایی زن) و خشم مفعول(لایی خور). فریادها و خوشحالی‌ها و حتی عصبایت‌های حاصل از برد یا باخت، همگی کنش‌هایی سکسشوآل هستند.
تولیدات صنعتی با طراحی‌های مدرن گرچه همگی در خدمت تولید لذت هستند، اما با ابداع مفهوم «طراحی جنسی» (sexual design) در تولیدات صنعتی، این مفهوم بطور رسمی و با آگاهی تمام پا به عرصه صنعت نهاد.......... برای نمونه اتومبیل پژو 206 یکی از محصولات سکسشوآل صنایع خودرو سازی پژو فرانسه است که امروزه حتی افرادی از این خودرو استفاده می‌برند که شاید کمترین توجه را به این ماهیت داشته باشند.

مطالب فوق بخشي از يك مقاله است به قلم آقاي دكتر اكبر جباري كه به عنوان استاد فلسفه دانشگاه معرفي شده اند از سايت رجانيوز ، كه متن كامل را اينجا مي توانيد بخوانيد.
به راستي هرچه در اطراف ما هست در خدمت اين ديدگاه هست؟ يا اين ديدگاه همه را اينگونه مي بيند؟؟ آيا اين که ورزش-معماری-صنعت-.... را در خدمت سکسشوالیته بدانیم ، توهم سكشوالي نيست؟؟؟!
مشكل در كجاست؟؟؟ بيماري ما؟ يا بيماري دنيا؟؟
نظر شما چيست؟؟؟

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

شكوه دنيوي

قابل توجه...!!!

شکوه دنیوی همچون دایره ایست بر سطح آب ، که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می شود و سرانجام در نهایت بزرگی محو می شود.

شکسپیر

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

مافيا...؟!؟؟!!

اينجا سيسيل است يا تهران؟؟؟!!!

مرحوم فخرالدين حجازي كه زماني نماينده اول تهران هم بود ، سخراني قهار و توانا بود كه در سالهاي ابتدايي انقلاب داغترين سخنراني‌ها متعلق به وي بود.
از آن دوران و سخنراني‌ها بعضي جملاتش در ذهنم مانده است كه يكيش مربوط به سخنراني ايشان در تشييع جنازه شهيد شاهچراغي نماينده دامغان بود كه در فردوس رضاي دامغان ، آنجا را به مزارستان سرخ تشبيه كرد و نيز سخنراني ديگري از اوست كه يكي از دوستان دوره دانشگاهيم شنيده بودم كه مربوط به شهرستان قائم شهر بوده با اين مضمون كه :
در همان ماه‌هاي ابتدايي پيروزي انقلاب كه هنوز انواع گروهها بخصوص ماركسيست ها و كمونيست‌ها با نامهاي مختلفي همچون فدايي اقليت – اكثريت و پيكار و .... غيره ، هر گوشه‌ايي از شهرها را محل فعاليتشان قرار داده بودند ، آقاي فخرالدين حجازي براي سخنراني به قائم شهر (كه تازه اسم آن شهر از شاهي به قائم شهر تغيير كرده بود) مي روند ، گويا در مسيرش تا محل سخنراني با انواع بساط گروههاي ياد شده مواجه مي‌شود كه با انواع پرچم و اطلاعيه و افرادي كه به فروش روزنامه و توزيع اطلاعيه‌هايشان مشغول بودند و همين امر موجب مي‌شود در بخشي از سخنراني‌اش به انتقاد از آن موضوع پرداخته و جمله‌ايي معترضه بيان كند با اين كلمات كه : ".... اينجا قائم‌شهر است يا لنينگراد؟ ، اينجا شهر قائم ، شهر امام زمان است يا استالينگراد؟...."
در چندسال اخير با خواندن خبرها و ادعاهايي مربوط به باندهاي مافيايي مختلف از جمله مافياي نفت – مافياي ورزش – مافياي خودروسازي – مافياي شكر – مافياي چاي – مافياي برنج – مافياي... و آخرينش هم مافياي آب معدني!!! ( استاندار تهران از اقدام برخی شرکتهای آب معدنی برای ایجاد شایعه در جامعه در مورد آلوده بودن آب تهران خبر داد و افزود: به زودی این مافیای آب معدنی پایتخت معرفی می شود.)
اين جمله ناخودآگاه در ذهن من تكرار مي شود : اينجا تهران است يا سيسيل؟ اينجا ايران است يا ايتاليا؟

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

زبان جديد ديپلماسي!!!

رحیمی (معاون اول رئيس جمهور): بشر غربی از بز هم بدتر است. +
در تشبيه به حيوانات (صرف نظر از درستي يا نادرستي عمل) هميشه صفتي مدنظر است كه با نام آن حيوان تداعي مي شود مثلا:
الاغ = نفهمي
خوك = شهوت
گرگ = درنده خويي و خونخواري
شتر = كينه
گاو = پرخوري
طوطي = تكرار سخن
روباه = مكر و حيله
....
اما همچنان براي من سوال است كه چه صفت بارزي در بز وجود دارد كه ايشان بشر غربي
را به بز و بزغاله تشبيه كرده اند؟؟؟ - كه بعضي وقتها در سخنراني ها برايشان دل مي سوزانيم و مي گوييم ما با آين ملتها دوستيم و مشكل ما با حاكمان آنهاست !!!
شايد زبان و ادبيات ديپلماتيك و سياسي در حال دگرگوني و تغيير است!؟!!

شما مي دانيد چرا؟؟؟!!!

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

دفاعيه

شهر من شهر دعا ... گنبداش همه طلا


عکس فوق هم جنبه ی دیگری است از شهر ما

(قابل توجه دوستانی که در باره ی دامغان کج فکر کردند)

۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

داد زدن براي تامين امنيت!!!

داد زدن كسبه با صداي بلند براي افزايش ضريب امنيت!!!!!

پس از چندين مورد كيف زني و سرقت ، بالاخره مسئولين مربوطه به خود آمده و در حركتي بياد ماندني!! با نشر يك صورتجلسه آموزشي و توزيع آن در بين كسبه شهرستان دامغان (با اخذ رسيد تحويل!!) نسبت به اين مهم واكنش نشان دادند.

ضمن تشكر و قدرداني از اين اقدام بسيار موثر!!! و مبتكرانه ، عينا تصوير اطلاعيه آموزشي مذكور را در ذيل جهت اطلاع دوستان عينا درج مي نمايم. (لطفا اشكالات دستوري موجود را نديد بگيريد و هوش و حواستان را به راهكارهاي بديع و بسيار مبتكرانه كه در اطلاعيه به كسبه و همشهريان توصيه شده است ، بسپاريد.)

۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

باز گذاشتن در دل

در را بر دل خويش باز گذاردن ، البته آزادگي است ، ولي تنها آزادگي.
آري دلهايي را مي‌شناسيم كه مي‌توانند مهمان‌پذير برجسته‌ي چندين و چند پنجره‌ي بسته باشند ، پنجره‌هايي كه بر آنها پرده‌ها فرو هشته‌اند ، چنين دلهايي بهين وثاقهاشان را تهي نگاه مي‌دارند. چرا؟
بهر آنكه اينان مهماناني را چشم مي‌دارند. "آنگونه كه مي‌بايد" با آنها كنار نمي‌توان آمد...
كتاب غروب بتان – (فردريش نيچه)

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

دل خوش كنك

تابستان را لذت‌هاست
زمستان را خوشي‌ها
عشق و شادكامي‌هايش
دل‌خوش‌كنكي بيش نيست
اما
كوته مي‌كند شب غم را..!

جمله فوق از تامس كمپيون شايد پاسخي باشد بر پرسش يك دوست

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

عدالت اجتماعي - شرم - خجالت- ....

عدالت اجتماعی - شرم - خجالت - ....


مقایسه دستمزدهای جنجال برانگیز با دستمزد نجومی فوتبالیست‌هاست كه هیچ وقت بحث برانگیز نشد و دستمزد تالیف كتاب به عنوان یكی از تاثیرگزارترین شاخه‌های فرهنگی هنری كه میزان آن از حقوق یك كارگر ساده هم كمتر است! و دستمزد کارمندان :

1)سقف دستمزد هنرپیشه های سینما:
-ستاره های مشهور سینما:(50 تا 100میلیون تومان)البته برخی مانند محمد رضا گلزار به ازای هر روز 30میلیون تومان دریافت كردند.و این رقم بسته به میزان محبوبیت متغیر است .
-ستاره های كمدی:
دستمزد این ستاره ها كه در تلویزیون و سینما مشغول به كار هستند بین 50 تا 70میلیون تومان می باشد.
-بازیگران محبوب قدیمی و با اعتبار:
میانگین دستمزد این بازیگران بر اساس میزان اعتبار بین 30تا 50میلیون تومان می باشد.
-ستاره های جوان و تازه كار سینما:
میانگین این ستاره ها كه بر اساس چهره تعیین شده است و نه توانایی بازیشان بین 30 تا 40میلیون تومان می باشد.
-بازیگران نقش مكمل:
این بازیگران برای هر فیلم بین 10 تا 20میلیون تومان می گیرند.

2)دستمزد فوتبالیستها:
دستمزد برخی از فوتبالیستها به شرح ذیل می باشد:
-مهدی رحمتی دروازه بان سپاهان :777میلیون تومان(تایید نشده)
-هادی عقیلی:450 میلیون تومان (تایید شده)
-علی كریمی:1 میلیارد تومان (تایید نشده)
-رسول خطیبی:بازیكن تیم فولاد گستر تبریز 500میلیون تومان
-امیر قلعه نوعی: 650 میلیون تومان در صورت قبولی

3)اما دستمزد تالیف یك كتاب 100 صفحه ای رقمی بسیار متفاوت با مبالغی است كه در عرصه ورزش و سینما رد و بدل می شود:
- قطع پالتویی:600 تا 800 هزارتومان در هر چاپ
- قطع وزیری:800 تا 1 میلیون تومان در هر چاپ

(قابل توجه آنهایی که دم از فرهنگ و ..... می زنند و مثلا می خواهند مشکلات را ریشه ایی و با فرهنگ سازی حل کنند)

----------------------------

امیر عابدینی مدیر عامل باشگاه داماش گیلان : ما سال قبل که 160 میلیون به بازیکنان مان داده بودیم ، شرم مان می شد این رقم را در مجمع مان اعلام کنیم.

اگر به خاطر دستمزد ۱۶۰میلیون تومانی در سال به یک فوتبالیست درجه چندم با سواد دوره راهنمایی و رفتارهای آنچنانی در اجتماع (با میلیاردی هاش کاری نداریم) ایشان شرم شان می آید ، پس آنهایی که به کارمندان (با تحصیلات عالی و ...) در سال به زور و منت و تاخیر و.... میانگین۶میلیون تومان می دهند ، چه باید بکنند؟؟؟!!!! یا ایشان خیلی خیلی... خیلی خجالتی و محجوب هستند یا اینها خیلی خیلی ... خیلی....!!! هستند.

قضاوت با شما

۱۳۸۹ تیر ۲۱, دوشنبه

دروغ و حقيقت

دروغ و حقیقت

در كتاب سياوش اثر محمد قاسم‌زاده از زبان رستم هنگام نصيحت و آموزش سياوش براي شهرياري و حكومت آمده است كه:

تهمتن : " فرق خدا و اهريمن در يك چيز است ؛ دروغ. اين كار راه را از بي‌راه جدا مي‌كند. دروغ در هر حالتي دروغ است.مي‌شود سكوت كرد، كه گاهي عين فضيلت است. وقتي نمي‌توان حقيقت را گفت، بايد سكوت كرد، اما گاهي عين خيانت است.
مشكل اينجاست كه كي بايد سكوت كرد و كي حرف زد.
اما نبايد دروغ گفت। دروغ ذات آدمي راآلوده مي‌كند। مي‌توان شمشير نزد ، نيزه نيانداخت ، ناتوان بود حتي از برداشتن گرز ، از باز و شاهين ترسيد ، اما انسان بود.
تنها بايد دروغ را فراموش كني.
خدا و اهريمن در دو سو ايستاده‌اندو دروغ راهشان را از هم جدا مي‌كند। دروغ كه بگويي ، براي هميشه پا گذاشته‌اي به زمين پر خار اهريمن و به حقيقت كه دهان باز كني ، در ساحل امن خدا گام برمي‌داري ؛ ساحل امن و باطراوت"...

ما چقدر كمبود داريم؟؟؟؟

* تابستان : آب کمبود داریم. - برق کمبود داریم. - بنزین کمبود داریم. - .... کمبود داریم!!!

*زمستان : گاز کمبود داریم. - نفت کمبود داریم. - باز هم بنزین کمبود داریم. -..... کمبود داریم!!!!

*بقیه سال: شغل کمبود داریم. - دارو کمبود داریم .- اماکن آموزشی مناسب کمبود داریم -..... کمبود داریم.

*** با این اوضاع چگونه می توانیم علاوه بر این ۷۰میلیون نفر جمعیت فعلی کشور ، ۵۰-۶۰ میلیون نفر دیگر را هم (در مجموع ۱۲۰تا ۱۳۰ میلیون نفر) در رفاه و آسایش خدمات بدهیم و توانایی رفع نیازهایشان را داشته باشیم؟؟؟ منطق هم خوب چیزی است که متاسفانه در آن هم کمبود داریم!!!!


به سلامتی بخش به روزرسانی بلاگر هم ف-ی-ل-ت-ر شد. بیتوته فعلا خداحافظ

*** خبر تکمیلی: عصر ایران - حسن رحیم پور ازغدی ، استاد معروف دانشگاه در اظهاراتی که شب گذشته از شبکه یک سیما پخش شد با اشاره به موضوع ازدیاد جمعیت و زاد و ولد در جامعه گفت: " هم اکنون برخی خانم ها می گویند بچه دار نمی شویم برای اینکه هیکلمون به هم می خوره . ای مرده شور ببره هیکلت رو . مگه هیکلت رو می خوای ببری آخرت ؟ تو این هیکل رو می خوای چه کار ؟ غیر از اینه که می خوای ببری تو قبر یا اینکه می خوای هیکلت رو ببری تو خیابون نشون بدی. استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای توئه و برای بچه آوردن.!!!!!! (با پوزش از خانمهای محترم)

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

گفت و شنود

به رسم ادب سلام خئمت استاد ارجمند.
در ابتدا باید بگویم بهتر است که اول جبهه خود را مشخص کنید بعد شروع به نقد کنید.البته نقد سازنده.رد می کنید راهکار هم ارائه دهید.
اما در ادامه،منابعی که در مورد قیمت ساخت ساعت به شما اطلاع دادند و نخواسته اند نام فاش شود(معلوم نیست در مورد ساعت قیمت دادند یا یک پایگاه موشکی محرمانه) اشتباه به عرض رسانده اند.22 میلیون تومان فقط و فقط هزینه این ساعت بوده است که آن هم هزینه مصالح و ساخت گارگاهی قطعات فلزی آن بوده.بیش از 2 سال نیم هم وقت صرف طراحی و اجرای این کار شده است که البته تأیید این مطلب را می توان هم از مسئولین دانشگاه(دکتر عباسی) و هم از یک متخصص ساعت آفتابی جویا شد.می شد به جای ساخت این ساعت ساعت کوچکتری هم ساخت و البته ساخته هم شده.اما حرکت کوجک نتایج کوچک به دنبال دارد و قدمهای بزرگ نتیجه های بزرگ.به نظر می شود دیوار ساختمان آموزشی دانشگاه راه ساخت(با آجر و آهن و ...) اما نمای ان را سنگ نکرد؟به نظر شما می توان مسجد دانشگاه را ساخت اما به علت هزینه ای که برای نمای آن دارد آن را سیمانی رها کنیم؟وقتی آبنما ساخته می شود باید چیزی داخل آن نصب شود.چه بهتر که حداقل کاربری داشته باشد و نتایجی به دنبال داشته باشد.آیا می دانید که هزینه ساخت خود آبنما ها چقدر شده است؟ بد نیست جویا شوید و اگر قرار بود به نصبت همان هزینه هر چیز دیگیری درداخل آبنماها قرار گیرد هزینهای چند ده برابر داشت.
سوال دیگری از شما دارم.در شهر ما چند نفر دوست دارند کتاب بخرند و بخوانند؟چند نفر می توانند بخرند؟آیا همه توانایی پرداخت هزینه مثلاً 50000 تومان را برای کتاب دارند؟پس چرا شما کتابهایی می فروشید که خریدش در ید اندک جماعتی است؟چرا فقط کتاب 500 تومانی نمی آورید؟
تا به حال در شهرتان چند حرکت بزرگ انجام شده است که به دنبال خود نتایجی همچون پیشنهاد ساخت یکی از بزرگترین مراکز علمی تحقیقاتی را به دنبال داشته باشد.همایش 24 و 25 تیر ماه تنهای سرآغازی کوچک از موجی بزرگ در ارتباط با ارتقائ جایگاه علمی شهرتان است.بهتر است قدری واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم.همین قدر به شما بگویم که تنهای یکی از میهمان های اصلی مراسم 24 و 25 تیر نماینده ویژه ایران در یونسکو می باشد و خیلی از بزرگترهای عرصه علمی که تا قبل از این وقایع حتی خیلی از آنها حتی نمی دانستند دامغان کجای ایران قرار دارد.
اما حالا جور دیگری با آن برخورد می کنند.جوری که در ژورنال بین المللی از آن یاد می کنند و به عنوان یک مرکز صاحب نظر از آن یاد می شود و ........ .
بهتر است بیشتر در مورد ساعت آفتابی تحقیق کنید و به علت ساخت ساعت آفتابی، آن هم در عصری که ساعتهای اتمی و سزیمی بسیار دقیق ساخته می شود پی ببرید.
خلاصه کلام.این فقط یک ساعت آفتابی یا قدری آن پاره و سنگ سیمان نیست که 22 میلیون(از پول شهریه ای که شما می دهید) بابت آن هزینه شده باشد.
بهتر است قدری عمیق تر به موضوع نگاه کنیم.

مطالب فوق كامنت يكي از خوانندگان محترم وبلاگ است كه با نام باغچه براي اينجانب در ارتباط با پست ساعت آفتابي قرار داده اند.
1- دوست عزيز ؛ ما با كسي جنگ نداريم كه جبهه خود را مشخص كنيم. گفتماني دوستانه است در جهت روشن شدن اذهان.
2- نوشته ايد: "منابعی که در مورد قیمت ساخت ساعت به شما اطلاع دادند و نخواسته اند نام فاش شود(معلوم نیست در مورد ساعت قیمت دادند یا یک پایگاه موشکی محرمانه) اشتباه به عرض رسانده اند.22 میلیون تومان فقط و فقط هزینه این ساعت بوده است..."
از منبع خبري ايراد گرفته ايد كه دو جنبه بر ايرادتان مي توان قائل شد . الف- از اينكه نامش را نخواسته فاش شود ؛ بايد به استحضارتان برسانم من نخواستم نامشان را بنويسم وگرنه موضوع محرمانه ايي نبوده (راستي شما كه اينگونه متين و زيبا مطلب نوشته ايد برايم سوال شده كه چرا نامتان را ننوشتيد؟؟؟؟ اينجا هم پاي سايت موشكي درميان بوده؟!!!) ب- ايراد بر مبلغ گرفته ايد كه اولا منبع مورد ادعاي شما كه مبلغ را 22ميليون قيد كرده اند زمان ساخت را يكسال بيان كرده اند پس شما چرا آنرا دوسال و نيم نوشته ايد؟؟؟ همچنين اگر فرض همان 22ميليون هم باشد باز هم در اصل قضيه تفاوت چنداني ايجاد نمي شود.

3- خريد كتاب اختياري است و فرد بر اموال خودش اين اختيار را دارد اما آيا صرف هزينه از اموال ديگران بدون توجيه عقلاني صحيح است؟ فكر نمي كنيد اين مقايسه شما قياس مع الفارق بوده است؟
4- اگر واقعا يك ساعت آفتابي با قطر 9 متر مي تواند منشاء جهش علمي باشد ، پس كاش آنرا 90 متر مي ساختند تا سرعت پيشرفت و جهش علمي ما 10 برابر مي شد. (يونسكو سازمان بزرگي هست ولي صرف حضور نماينده خودمان در يونسكو در همايش ياد شده نمي تواند بيانگر غناي علمي آن باشد.) البته آرزوي من و هر همشهري ديگري اين است كه اينگونه فعاليتها سرآغاز رشد و تعالي باشد اما چه كنيم كه آنقدر از اين وعده هاي دلفريب شنيده ايم كه ديرباوري در ما نهادينه شده است و تنها با ديدن واقعيت (نه وعده) مي توان ريشه هاي آن را در ذهنمان سست كرد.
5- باز هم تاكيد مي كنم نفس فعاليتهاي علمي و آموزشي بسيار پسنديده و لازم و ضروري است اما بايد توجه داشته باشيم كه اين امر نياز به دقت و برنامه ريزي عقلاني دارد نه احساسي و هزينه كردن نابجا كه اگر اينچنين بود با اين چنين ريخت و پاشهاي فراوان (كه در بسياري از به اصطلاح سمينارها و نشستها و كنگره ها.... شاهدش هستيم) ما ديگر نبايد در جامعه مان مشكلي داشته باشيم و الان بايد سرآمد همه ي كشورها در امر علم و تكنولوژي و دنش باشيم و همه ي كشورها محتاج علم و دانش ما باشند. (پس چرا اينگونه نيست؟؟؟)
6- در پايان از شما سپاسگزارم كه قابل دانسته و براي اقناع اين حقير مطالب فوق را ارسال نموديد.

حجاب و راهكارهاي مناسب


اين هم يكي از روشهاي تشويقي هست كه مي تواند در نوع خودش در امر رعايت حجاب موثر باشد.

اما يك موضوع ديگر هم وجود دارد كه از نظر مغفول مانده است و جاي بررسي و مطالعه بيشتري دارد و آن اين است كه در روزهاي برگزاري امتحانات دانشگاهها بسياري از دانشجويان دختر كه در روزهاي ديگر خيلي به امر رعايت حجاب اهميت نمي دهند مشاهده مي شود كه محجبه شده و حداقل در سر جلسات امتحان با چادر حضور مي يابند!!! كه قطعا بررسي اين امر مي تواند نتايجي درخور اهميت هم از نظر حوزه ي اجتماعي و هم از نظر حوزه آموزشي و امتحانات به دنبال داشته باشد.


۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

ساعت 25،000،000 توماني

ساعت 25،000،000 توماني

بزرگترين ساعت آفتابي خاورميانه در دامغان طراحي و در دانشگاه آزاد اسلامي واحد دامغان نصب و راه اندازي شد.+

من اين ساعت را از نزديك ديده ام.

بيشتر از آنكه باعث شگفتي ام شود اين سوال ذهنم را مشغول كرد كه ساعت به اين بزرگي را براي هواپيماهاي عبوري از روي دامغان ساخته اند؟!! چون از نزديك استفاده از اين ساعت دشوار است و اصولا صرف اين هزينه گزاف توجيهي دارد؟

صرف اينكه با آب و تاب گفته شود بزرگترين ساعت خاورميانه آيا مشكلي از كسي يا جايي حل مي شود؟ آيا كاربرد مفيدي براي اين ساعت بزرگ تعريف شده است؟؟
مصداق فعل بيهوده چه مي تواند باشد؟؟؟ با اين هزينه مشكل مالي چه تعداد از دانشجويان همين دانشگاه حل مي شد؟
شايد هم مهم اين است كه نهضت بزرگترين سازي را همچنان ادامه دهيم؟؟؟؟
* مبلغ بيست و پنج ميليون تومان هزينه ساخت ساعت به نقل از منابع آگاهي در دانشگاه هست كه خواستند نامشان فاش نشود!!!

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

نوستالژیک دهه ی شصت

نوستالژیک دهه ی شصت تا؟؟؟؟

کسانی که در دهه ی شصت کنکور دادند چهره ی فوق را بادون سبیل و موههای سیاه به یاد دارند.

از اون تیپ و چهره هایی است که کمتر امکان داره از ذهنها خارج بشه. آقای دکتر توکلی معاون اجرایی سازمان سنجش که به شخصه اسمش را گذاشته ام " دفترچه گویای کنکور"

سالیان سال هست (ازموقعی که من و هم دوره ای های من به یاد دارند) سمت معاونت سازمان سنجش را بر عهده داشته و هر سال در ایام کنکور چهره اش در نوبتهای متوالی بر صفحه ی تلویزیونها نقش می بندد و مهمان خانواده هاست.

چهره ایی که حس اضطراب کنکور را برای همه ی کسانی که کنکور داده اند و حتی خانواده هایشان زنده می سازد ، خلاصه نوستالژیک ترین چهره برای طالبان علم و تشنگان دانش!!!

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

نفوذ سياست يا بي سوادي دانش آموز؟




ترجم العبارات:

کلکم یعرف انی طالب اصلاح امه افسدتها طاغیه.

کسانی که اصلاح طلب هستند سرکش هستند در حالی که آن ها گناه کاراند.!!!!!