در را بر دل خويش باز گذاردن ، البته آزادگي است ، ولي تنها آزادگي.
آري دلهايي را ميشناسيم كه ميتوانند مهمانپذير برجستهي چندين و چند پنجرهي بسته باشند ، پنجرههايي كه بر آنها پردهها فرو هشتهاند ، چنين دلهايي بهين وثاقهاشان را تهي نگاه ميدارند. چرا؟
بهر آنكه اينان مهماناني را چشم ميدارند. "آنگونه كه ميبايد" با آنها كنار نميتوان آمد...
كتاب غروب بتان – (فردريش نيچه)
آري دلهايي را ميشناسيم كه ميتوانند مهمانپذير برجستهي چندين و چند پنجرهي بسته باشند ، پنجرههايي كه بر آنها پردهها فرو هشتهاند ، چنين دلهايي بهين وثاقهاشان را تهي نگاه ميدارند. چرا؟
بهر آنكه اينان مهماناني را چشم ميدارند. "آنگونه كه ميبايد" با آنها كنار نميتوان آمد...
كتاب غروب بتان – (فردريش نيچه)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر