۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

مهر و مهرگان و من

" وقت دل کندن از دیروز است یا که پیوستن بر امروز

من ولی در کار جان شستن

از غبار فردا هستم "

غمگين باشم از گذر عمر و پير شدن؟؟؟ يا شادي كنم براي تولدي كه فردا سالروزش است؟؟؟



" برای تولدم جشنی نگرفتند

غیراز چراغ نفتی همیشگی

چراغی روشن نکردند

صدای دف و تاری به هوا برنخاست... "

هرچه هست ، همين هست كه هست، چه بخواهم چه نخواهم!

و

" چقدر نقشه کشیدم برای زندگی ام

بعید نیست که آن را اجل به باد دهد .... "


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر