۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

حکایت این روزهای بعضی ها!!!

در دوره ی ناصرالدین شاه قاجار ، وزارت تهران نصیب محمدابراهیم خان معمارباشی دایی کامران میرزا شد. او شخصی بی سواد بود و با وجود این می خواست از شنیده های خود تصرف در معقولات کند ، یک دفعه به باغبان باشی گفته بود که چرا درخت "گلندر" برایم نمی کاری؟

باغبان باشی پرسیده بود: گلندر چه گلی است؟

محمد ابراهیم خان می گوید: همان گلی است که شیخ سعدی تعریف آن را کرده و گفته است : یکی درخت "گل اندر" میان خانه ی ماست - که سروهای چمن پیش قامتش پستند.

حالا شما فکر کنید چندتا محمدابراهیم خان معمارباشی می شناسید!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر