۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

هُم‌هُم ماه رمضان

هُم‌هُم ماه رمضان

امروز دوازدهُم ماه رمضان هست و يكباره ياد يك خاطره‌اي از مادربزرگ خدابيامرزم افتادم.

او كه در آن سالها مثل همه‌ي هم‌نسلهايش ماه‌رمضان را با آداب و تشريفات كامل برگزار مي‌كرد و تا سالهاي آخر زندگي علي رغم بيماري و ضعف جسميش روزه مي‌گرفت، هنگامي كه در اين روزها مي‌گفتيم ماه رمضان خيلي طولانيه و تازه يك سومش گذشته ، مي‌گفت: ماه رمضان كه به هُم هُم رسيد ديگه تمامه. (منظورش شماره‌ي روزها بود كه مثلا يازدهُم – دوازدهُم – سيزدهُم-...)

وقتي من بهش مي‌گفتم: كو تا تمام بشه، هنوز به نيمه هم نرسيده‌ايم مي‌گفت: هُم‌هُم ماه رمضان مثل هِن‌هِن انسان خسته هست كه داره به پايان راه مي‌رسه! ، تا چشم به هم بگذاري تمامه ؛ و عجب راست مي‌گفت.

باور نداريد؟ يادتان باشه امروز چه روزي هست كه اين را گفتم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر