قضيه علم و دانش در كشور ما ، حكايت چك بانكي كلان اما بيمحلي را پيدا كرده است كه فقط نوشته ميشود و از موجودي و اعتبار خبري نيست.
در مدارس وزارت معظم آموزش و پرورش در جهت از سر باز كردن دانشآموزان با انواع بخشنامهها و تبصرهها موجب علمآموزي !!! و ارتقاء دانشآموزان به پايههاي بالاتر ميشود. سابق به ياد داريم كه تبصرهايي وجود داشت كه با لحاظ شرايطي نه چندان ساده در بعضي از دروس ، آنهم براي يك بار در هر دوره تحصيلي، دانشآموز با اخذ نمره زير 10 ميتوانست به كلاس بالاتر صعود كند. اين تبصره به "تكماده" مشهور بود.
اما حالا، متشابهات همان تبصره ، نام تك ماده را يدك ميكشند ، اما به جفت ماده و سه ماده و چند ماده!!! گاه ماده؟؟!! و شهريور ماده؟ مهرماه ماده؟!! و هزار ماده!! ديگر تبديل شده كه با شرايطي بسيار سهل خاطر درسنخوانها را جمع كرده كه در پايان سال تحصيلي قبول ميشوند و از اين باب نبايد كوچكترين دلنگراني داشته باشند.
در اين راستا امتحانات نهايي از پايههاي پنجم دبستان و سوم راهنمايي حذف شد। ركن ركين نظام ارزشيابي معلمان را ، درصد قبولي قرار دادند. (به عبارتي معلم خوب معلميست كه نمره بدهد و همه را قبول كند) كه موارد ياد شده سواي توصيههاي مكتوب و غير مكتوبي است كه براي بالا بردن آمار قبولي (همان از سربازكردن دانشآموزان) در طي سال تحصيلي به سمت معلمان حواله ميكنند.
از طرف ديگر در دانشگاهها هم كه يك چيزي شبيه به اين اوضاع ، با شكلي آراستهتر و شكيلتر اما وخيمتر ، حاكم است. ( با انواع پذيرشهاي با كنكور و بيكنكور و انتفاعي و غير انتفاعي و بينالملي و علمي كاربردي و آزاد و اسلامي و غيراسلامي و .... آكسفودي!!! و غيرهاش كاري نداريم كه هزاران مدعي پيدا ميكنيم!!!) نمونه اش را در جامعه ، بخصوص شهرهاي بزرگ ، در اطلاعيه هاي رنگ و وارنگ فروش تحقيق و پايان نامه و پروژه و ... ميتوان ديد.
ظاهرا توليد علم!!! در كشور ما آنقدر زياد شده كه براي آب كردن توليدات، بنگاههاي خريد و فروش آن بسيار رونق يافته و بيزينسي شده است بيا و ببين! و كم كم بايد به فكر صادرات آن بيافتيم.؟!! تازه فروش اينترنتي آن هم براي كساني كه حالشو ندارن دنبال اين كارا برن ، تسهيلات فراهم كرده است.
اما ، اما آنچه كه گم شده است نتيجهي اين همه پيشرفت آموزشي و علمي و توليدات و فراوري دانش در كشورمان هست كه متاسفانه هرچه ميگذرد نتيجهي معكوس آن جسم و روح آزارتر ميشود! مهندسين و پزشكان و معلمان و اساتيد ... بيسواد اگر نگوييم ، كمسواد به وفور در محيطمان ميبينيم و حواسمان نيست دارد چه بلايي سرمان ميآيد و دلمان را خوش كردهايم به عناوين دكتر و مهندس و استاد و غيره
بايد توجه داشت كه منظور از جهل بی سوادي نیست، مقصود از جاهل فرد نادان است. نادان میتواند تمامی مدارج علمی را هم طی کرده باشد و آدم تحصیلکرده، الزاما دانا نیست. این نوع جاهلیت را من جهل خفي (شبيه همان شرك خفي كه مولا توصيف كردهاند) مينامم كه متاسفانه سالهاست به شدت در جامعه گسترش يافته است.
آيا انتظار زيادي است كه وقتي اين همه آمار بالاي توليد علم و دانش و فارغالتحصيل و پيشرفت تكنولوژي و ... را ميبينيم ، به دنبال نتايج و آثار عيني و عملي آن در سعادت و سلامت و آسايش و رفاه جامعه هم باشيم؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر