گاهي در بين ايميلها به متنهايي بر ميخورم كه مثلا آقاي فلاني در برنامه اين هفته فلان شبكه ماهوارهايي اين راهكارها را ارائه داده يا خواسته اين كار را انجام دهيد و هزينه دهيد تا اينگونه شايد شود تا آقايان از آن سر دنيا بلند شوند بيايند بر سر سفرهي آماده بنشينند و به آلاف اولوف برسند! اگر هم نشد هزينهاش را مردم بدهند تا باز راهكارهاي عالمانه بعدي را بدهند و الي آخر.... و همچنين گاهي "دوستان" خارج از دامغان نشين! ايرادهاي نامنصفانهايي به ما (عليالخصوص فرهنگيان) ميگيرند كه دامغان اگر عقب افتاده است عاملش شماييد و.... و چرا آنكار را كرديد و اين كار را انجام نميدهيد و شما مقصريد (رويشان بشود مشكلات جهاني نظير سيل پاكستان و خشكسالي آفريقا و تصادف قطار در استراليا و آتشفشان سوازيلند و...را هم به ما نسبت ميدهند) و خودشان معصومين و مظلوميني هستند كه بعد از واقعهي كربلا نميتوان ظلمي مشابه ظلمي كه بر آنان رفته ، پيدا كرد.!!! وحال از سر ناچاری خارج از دامغان هستند ودلشان برای وطن غش و ضعف می رود اما .... !!!
مطلب ذيل فكر ميكنم بتواند پاسخ مناسبي براي ايناني كه خارج گود ، در حاشيهي عافيت نشستهاند و از سر خوشي رهنمودهاي فكورانه ميدهند باشد:
" اگر مملكت مال همه است ، همه بايد زحمت بكشيم ، به فكر آينده باشيم و غم آن را بخوريم.
ايران را هيچگاه آمريكايي يا عرب يا انگليسي درست نخواهد كرد ، چه مصيبت و دنائت طبعي است كه ايراني به بهانهي خرابي اوضاع كشور و سلامت و راحت ، زندگي در ممالك اروپا و آمريكا و اقامت و اشتغال در آن كشورها را بر خدمت در وطن و قبول زحمت ترجيح ميدهد.! و عجيب اين كه از نحوهي كار و شيوهي مبارزهي آنهايي كه در داخل كشور هستند ، ايراد ميگيرد و انتقاد ميكند و دستورالعمل صادر مينمايد.
اگر ما خرابيها را درست نكنيم ، اگر جبران عظمت يا خيانت پدران خودمان را ننمائيم و لكههاي ننگ را از دامن ايران نزداييم ، پس كي اينكار را بكند؟ معني و موقع خدمت و فداكاري چيست و كجا است؟
با همهي آن مشكلات و خطرات و ابهامها ، باز وظيفهي ملي و فريضهي ديني حكم ميكند كه بيخيال و بيكار در كنار ننشينيم. مملكت صاحبي و مسئولي غير از ما ندارد. "
كتاب شصت سال خدمت و مقاومت ، صفحهي 377
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر