حماسه ی حسینی ۲
شما مردمی كه در روضه خوانيها شركت میكنيد ، هيچ خيال نمیكنيد كه در اين قضيه مسؤول هستيد ، بلكه فكر میكنيد كه مسؤول فقط گويندگان هستند . دو مسؤوليت بزرگ مردم دارند ، يكی اينكه نهی از منكر بر همه واجب است . وقتی میفهمند و میدانند كه اغلب هم میدانند كه دروغ است ، نبايد در آن مجلس بنشينند كه حرام است و بايد مبارزه كنند . و ديگر از بين بردن تمايلی است كه صاحب مجلسها و مستمعين به گرم بودن مجلس دارند و به اصطلاح مجلس بايد بگيرد ، بايد كربلا شود . روضه خوان بيچاره میبيند كه اگر هر چه میگويد راست و درست باشد آن طور كه شايد و بايد مجلس نمیگيرد و همين مردم هم دعوتش نمیكنند ، ناچار يك چيزی اضافه میكند . مردم بايد اين انتظار را از سر خودشان بيرون كنند و با رفتارشان آن روضه خوانی را كه میميراند و مجلس را كربلا میكند تشويق نكنند . كربلا میكند يعنی چه !
مردم بايد روضه راست بشنوند تا معارفشان ، سطح فكرشان بالا بيايد و بدانند كه اگر روحشان در يك كلمه اهتزاز پيدا كرد ، يعنی با روح حسين بن علی هماهنگ شد و در نتيجه اشكی ولو ذرهای ، از چشمشان بيرون آمد واقعا مقام بزرگی است . اما اشكی كه از راه قصابی كردن از چشم بيرون بيايد اگر يك دريا هم باشد ارزش ندارد .
نقل میكنند كه يكی از علمای بزرگ در يكی از شهرستانها تا اندازهای درد دين داشت و هميشه به اين دروغهائی كه روی منبر گفته میشد اعتراض میكرد و تعبيرش هم اين بود كه اين زهرماريها چيست كه بالای منبرها میگوئيد . يك وقت يك واعظی به او گفت اگر اينها را نگوئيم اصلا بايد در دكان را تخته كنيم ! آن آقا جواب داد اينها دروغ است و نبايد گفته شود . از قضا چندی بعد خود اين آقا بانی شد و مجلسی در مسجد خودش تشكيل داد و همان واعظ را دعوت كرد ، ولی قبل از شروع منبر به واعظ گفت من میخواهم به عنوان نمونه مجلسی ترتيب بدهم كه جز روضه راست در آن خوانده نشود و تو هم بايد مقيد باشی كه جز از كتابهای معتبر هيچ روضهای نخوانی ، و با تعبير خودش گفت از آن زهرماريها نبايد چيزی بگويی . واعظ هم گفت چون مجلس مال شماست اطاعت میشود . شب اول خود آقا در محراب رو به قبله نشسته بود ، منبر هم كنار محراب بود . آقای واعظ صحبتهايش را كرد و موقع خواندن روضه شد ، شروع كرد به خواندن روضه و خود را مقيد كرده بود كه جز روضه راست چيزی نگويد ، اما هر چه گفت مجلس تكان نخورد و همين طور يخ كرده بود . آقا ديد عجب ، اين مجلس مال خودش هم هست بعد مردم چه میگويند ، زنها میگويند لابد آقا نيتش پاك نيست كه مجلسش نمیگيرد ، اگر آقاخودش نيتش درست بود ، اخلاص نيت داشت ، حالا كربلا شده بود . ديد كه آبرويش میرود چه بكند ؟ يواشكی و زير چشمی به واعظ گفت يك كمی از آن زهرماريها قاطی كن .
امروز توی ماشینم از مجری رادیو پیام جمله ای شنیدم : " آدمی اگر به گذشته نگاه کند و راضی باشد ، یعنی دوباره دارد زندگی می کند."
و اگر به گذشته نگاه کرد و راضی نبود چی؟ یعنی دارد پیشاپیش می میرد؟ یا اینکه مرده است؟!؟؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر