حماسه ی حسینی ۳
مرحوم حاجی نوری نكتهای را در كتاب " لؤلؤ و مرجان " ذكر كرده است و آن اينكه عدهای گفتند موضوع امام حسين و گريه بر او ، ثوابش آنقدر زياد است كه از هر وسيلهای برای اين كار میشود استفاده كرد . يك حرفی امروزيها در مكتب " ماكياول " درآوردهاند كه میگويند هدف وسيله را مباح میكند . هدف خوب باشد ، وسيله هر چه شد ، شد !
اينها هم گفتند ما يك هدف مقدس و منزه داريم و آن گريستن بر امام حسين ( ع ) است كه كار بسيار خوبی است و بايد گريست . به چه وسيله بگريانيم ؟ بهر وسيله كه شد ! هدف كه مقدس است ، وسيله هر چه شد ، شد . اگر تعزيه در آوريم ، يك تعزيههای اهانت آور ، درست است يا نه ؟ گفتند اشك جاری میشود يا نه ؟ همين قدر كه اشك جاری شود ، اشكال ندارد !شيپور بزنيم ، طبل بزنيم ، طبل بزنيم معصيت كاری بكنيم ، به بدن مرد لباس زن بپوشانيم ، عروسی قاسم درست كنيم ، جعل كنيم ، تحريف كنيم ، در دستگاه امام حسين اين حرفها مانعی ندارد . دستگاه امام حسين از دستگاه ديگران جداست . در اينجا دروغ گفتن بخشيده است ، جعل كردن ، تحريف كردن ، شبيه سازی ، به تن مرد لباس زن پوشاندن ، بخشيده است . هر گناهی كه اينجا بكنيد ، بخشيده است ، هدف خيلی مقدس است ! در نتيجه افرادی دست به جعل و تحريف اين قضيه زدند كه انسان تعجب میكند !
در ده ، پانزده سال پيش كه به اصفهان رفته بودم ، در آنجا مرد بزرگی بود ، مرحوم حاج شيخ محمد حسن نجف آبادی اعلی الله مقامه ، خدمت ايشان رفتم و روضهای را كه تازه در جايی شنيده بودم و تا آن وقت نشنيده بودم ، برای ايشان نقل كردم . كسی كه اين روضه را میخواند اتفاقا ترياكی هم بود . اين روضه را خواند و بقدری مردم را گرياند كه حد نداشت . داستان پيرزنی را نقل میكرد كه در زمان متوكل میخواست به زيارت امام حسين برود و آن وقت جلوگيری میكردند و دستها را میبريدند تا اينكه قضيه را به آنجا رساند كه اين زن را بردند و در دريا انداختند . در همان حال اين زن فرياد كرد يا اباالفضل العباس ! وقتی داشت غرق میشد سواری آمد و گفت ركاب اسب مرا بگيرد . ركابش را گرفت ، گفت چرا دستت را دراز نمیكنی ؟ گفت من دست در بدن ندارم ، كه مردم خيلی گريه كردند . مرحوم حاج شيخ محمد حسن تاريخچه اين قضيه را اين طور نقل كرد كه يك روز در حدود بازار ، حدود مدرسه صدر ( جريان ، قبل از ايشان اتفاق افتاده و ايشان از اشخاص معتبری نقل كردند ) مجلس روضهای بود كه از بزرگترين مجالس اصفهان بود و حتی مرحوم حاج ملا اسماعيل خواجويی كه از علماء بزرگ اصفهان بود در آنجا شركت داشت . واعظ معروفی میگفت كه من آخرين منبری بودم . منبريهای ديگر میآمدند و هنر خودشان را برای گرياندن مردم اعمال میكردند . هر كس میآمد روی دست ديگری میزد و بعد از منبر خود مینشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببيند ، تا ظهر طول كشيد . ديدم هر كس هر هنری داشت بكار برد ، اشك مردم را گرفت . فكر كردم من چه كنم ؟ همانجا اين قضيه را جعل كردم ، رفتم قصه را گفتم و از همه بالاتر زدم ، عصر همان روزرفتم درمجلس ديگری كه در چارسوق بود ، ديدم آنكه قبل از من منبر رفته همين داستان را میگويد . كم كم در كتابها نوشتند و چاپ هم كردند ! اين موضوع كه دستگاه حسينی ، دستگاه جدايی است و از هر وسيلهای برای گرياندن مردم میشود استفاده كرد ، اين توهم و خيال دروغ و غلط ، عامل بزرگی برای جعل و تحريف شد ! مرحوم حاجی نوری ، اين مرد بزرگوار ، استاد مرحوم حاج شيخ عباس قمی كه حتی بر حاج شيخ عباس ترجيح داشته است به اعتراف خود حاج شيخ عباس و ديگران ، مرد فوق العاده متبحر و با تقوائی است . ايشان اين مطلب را در كتاب خودشان طرح كردهاند كه اگر اين حرف درست باشد كه هدف وسيله را مباح میكند ، من اين جور میگويم : يكی از هدفهای اسلامی ، ادخال سرور در قلب مؤمن است ، يعنی انسان كاری كند كه مؤمنی خوشحال شود . من برای اينكه مؤمنی را خوشحال كنم ، در حضور او غيبت میكنم چون از غيبت خيلی خوشش میآيد ! اگر بگويند مرتكب گناه میشوی ، میگويم خير ، هدفم مقدس است ، من كه غيبت میكنم ، میخواهم او را خوشحال كنم ! مثال ديگری مرحوم حاجی نوری ذكر میكند كه مردی زن بيگانهای را میبوسد . بوسيدن زن نامحرم حرام است ، میگوئيم چرا اين كار را انجام دادی ؟ میگويد من ادخال سرور در قلب مؤمن كردم ! در مورد زنا و شراب و لواط هم همين را میتوان گفت . اين چه غوغايی است ؟ ! اين چه حرف شريعت خراب كنی است ؟ ! اينكه برای گرياندن مردم در سوگ امام حسين(ع) ، استفاده كردن از هر وسيلهای جايز است ، بخدا قسم برخلاف گفته امام حسين است .
امام حسين (ع) ، شهيد شد كه اسلام بالا برود ، « اشهد انك قد اقمت الصلوة و آتيت الزكوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و جاهدت فی الله حق جهاده » . امام حسين (ع) كشته شد كه سنن اسلامی ، مقررات اسلامی ، قوانين اسلامی زنده شود ، نه اينكه بهانهای شود كه پا روی سنن اسلامی بگذارند . امام حسين ( ع ) را ما بصورت العياذ بالله اسلام خراب كن درآوردهايم . امام حسينی كه ما در خيال خودمان درستكردهايم اسلام خراب كن است.
از اخبار مهم امروز درگذشت آیت الله منتظری بود. البته نسل اول و نسل دومی ها ایشان را کامل می شناختند. در بین نسل سومی ها قضیه فرق دارد.
عصر صحبت درگذشت ایشان در جایی بود ، یک جوانی که اتفاقا دانشجو هم بود آنجا حضور داشت ، یک مرتبه وارد صحبت شد و پرسید : منتظری کی بود؟ من با تعجب گفتم: مگه نمی شناسیش؟ گفت: من یک منتظری می شناسم که اسمش پژمان هست و بازیکن تیم پرسپولیسه!!!!
حتما شما هم مثل من بگویید ماشاءالله به این بینش و شناخت سیاسی دانشجویانمان!!! که مبادا چشم بخورند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر